این مطلب تو شماره جدید مجله اتفاق نو (58) نیمه دوم اسفند 85 چاپ شده :
1- بیست و ششم آبان سال 52 به دنیا اومد . 2- بچه کوی کارمندان مشهد 3- فرزند اول خانواده 4 - یک ساله بود که خانواده اش برای ادامه رندگی به تهران آمدند5 - یک برادر کوچکتر از خودش دارد 6- محله اش در تهران خیابان جیحون 7- در ده سالگی با دیدن نمایش گوران عاشق تئاتر شد 8- شجاعت اولین خصوصیت بارز دوران کودکیش بود 9 - حضور در تئاترهای مدرسه ای -10- در کودکی محبوب تمام اقوام بود 11- در کلاس سوم راهنمایی سه بار مردود شد ! 12- شانزده ساله بود که به همراه خانواده اش به مشهد بازگشتند 13- در نیشابور تئاتر را جدی گرفت 14- این توصیه معلمش را جدی گرفت " اگر می خواهی بازیگر شوی , سعی کن تا بازیگر ثحصیلکرده ای شوی " 15- تماشاگر سینما در دوران نوجوانی 16 - معمولا تنها به سینما می رفت تا فیلم ها را با تمرکز بیشتری ببیند 17 - برادر رضا کیانیان ( داوود کیانیان ) , به او مشاوره های زیادی داد 18 - تمام معلمان مدرسه بازیهای او در تئاتر را دوست داشتند 19-مغرور از سن نوجوانی 20- پر تحرک 21- بیست ساله بود که دوباره به تهران آمد اما این بار تنها 22- خانواده اش موافق زندگی او در تهران نبودند 23- در تهران رشته دانشگاهی نمایش را انتخاب کرد 24- همزمان , در مدرسه بازیگری سمندریان هم آموزش دید 25- بدون پشتوانه مالی به تهران آمد 26- در دوران دانشگاهی برای یک شرکت ساختمانی هم کار می کرد 27- آشپزی اش ناگهان خوب شد 28-هم کلاسی و هم دانشگاهی با مجید صالحی , شهرام حقیقت دوست , کیهان ملکی , نگار فروزنده , یوسف تیموری و ... 29-- بهترین رفقایش در تهران بچه های دانشگاه آزاد بودند 30- ماهر در پیاده روی 31- اهل مطالعه و تند خوان 32- یکی از دوستانش برای بازی در " آخر بازی " با کارگردان به توفق نرسید و حامد جانشین او شد 33- در اولین فیلم سینماییش نقش اول را به عهده داشت 34- برای حضور در آخر بازی نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد 35- با وجود درخشش در آخر بازی دو سال هیچ پیشنهاد جدیدی را دریافت نکرد 36 - محبت های مالی رامبد جوان را هیچ وقت فراموش نمی کند 37 - برای آنکه فراموش نشود در یک قسمت از سربال همسفر بازی کرد 38 - در بوتیک دو سکانس بازی کرد اما ادعا می کند که به اندازه دو سال برای این سکانسها انرژی صرف کرده است 39 - نقش خودش در این حرف نمی زند را چندان دوست ندارد 40 - با حضور در " صبح روزی که متولد شدم " به آرزوی بازی در فیلمهای جنگی دست یافت 41 - بعد از آن یک بار دیگر با محمدرضا آهنج این بار در سایه آفتاب همکاری کرد 42- محبوبیت میان مردم با سایه آفتاب43 - اسم شخصیتی که در سایه آفتاب به اودر فیلم نامه سپرده شد منصور بود اما خودش به خاطر ارادت به امام هشتم آن را به رضا تغییر داد 44 - پر اضطراب و با انرژی حرف می زند 45 - مردم او را بهترین بازیگر سایه آفتاب معرفی کردند 46- این سریال پس از مرگ شخصیت رضا با نزول شدیدی مواجه شد 47 - از حضور در فیلمهای کوتاه استقبال می کند 48 - بیزار از تملق 49 - بعد از سایه آفتاب سعی کرد از نقش های منفی فاصله بگیرد 50 - عاشق بازی خسرو شکیبایی در هامون 51 - برای بازی در سربازهای جمعه قرارداد بست اما آن را فسخ کرد 52- عاشق تنهایی وسکوت 53- هنوز پایان نامه تحصیلی اش را به دانشگاه آزاد ارائه نداده است 54- در میان فیلمهای پیش از انقلاب به گوزنها علاقه دارد 55- با وجود انصراف از حضور در سربازهای جمعه هنوز هم دوست دارد روزی با کیمیایی همکاری کند 56-حضور در فیلم نا تمام چای تلخ ساخته ناصر تقوایی و همبازی شدن با گلاب آدینه و حسین یاری 57-می گوید دانشگاه باید به به من و امثال من افتخار کند 58- در پروژه چای تلخ با حسین یاری هم اتاق بود و با او بیسار عیاق شد 59- می پذیرد که برای بسیاری از فیلم ها فقط به دلیل انگیزه مالی قرارداد بسته است 60- در فیلم رقص با ماه نقش یک جوان نابینا را بازی کرد 61- خانواده اش سه سال است به تهران آمده اند و کنار او زندگی می کنند 62- بازی در یک نقش کاملا مثبت در فیلم کافه ستاره 63- در " باغ فردوس پنج بعد از ظهر " نقش کوتاهی داشت که چندان در آن دیده نشد 64- در فیلمی به کارگردانی عباس کیا رستمی برای دومین بار نقش یک نبینا را بازی کرد 65- " یک مشت پر عقاب"به کارگردانی اصغر هاشمی دومین سریال جدی اوست که در آن با رضا کیانیان همبازی شده است 66- به دلیل حضور در یک مشت پر عقاب شانس بازی در فیلمهای زیادی را از دست داد 67- تهمینه میلانی او را برای نقش اصلی"آتش بس"انتخاب کرده بود اما قرارداد با تلوزبون مانع شد 68- نخستین همکاری با تهمینه میلانی در فیلم کوتاه " می ترسن پس دروغ میگم " 69- پیشنهاد بازی در " چهار انگشتی " سعید سهیلی را قبول نکرد و بهرام رادان جایگزین او شد 70- دومین هکاری با تهمینه میلانی در تسویه حساب 71- برای یازی در تسویه حساب پول نگرفت و به صورت اتفاقی بازی کرد 72- حضور کمرنگ در فیلم آدم 73- می ترسد از اینکه در پیری دچار جنون شود و بچه اش حوصله تحمل او را نداشته باشد 74- همچنان مجرد 75- چند بار آرزوی مرگ کرده است 76- محمد حسین لطیفی برای نقش افسر عراقی در روز سوم فقط روی او نظر مثبت داشت 77- در تولید روز سوم به پوریا پورسرخ کمک زیادی مرد 78- عاشق مارلون براندو . می گوید " براندو شاعر بازیگری است " 79- پس از مرگ آنتونی کویین به شدت گربه کرد 80- حرف زدن او به زبان عربی در"روز سوم"هیچ ایرادی نداشت 81- همیشه یک دیوان حافظ همراهش دارد 82- بسیاری از شخصیت هایی که نقش آنها را بازی کرده در جربان داستان فوت کرده اند مثلا در سایه آفتاب ,کافه ستاره , روز سوم و ..83- به سینما می رود تا از حضور خودش روی پرده لذت ببرد84- می گوید : " به نامزد دریافت جایزه شدن در جشنواره ها عادت کرده ام " 85- روز سوم باعث شد برای سومین بار در جشنواره فجر نامرد دریافت جایزه شود 86- مدتی است از تئاتر فاصله گرفته است 87- پرهیز از مصابحه های مطبوعاتی 88- چشم هایش ضعیف شده اند 89- حمید فرخ نژاد را یکی از استانداردترین بازیگرهای حال حاضر سینمای ایران می داند 90- اتومبیل : پژو 206 ...... 91- برای بازی در هر دو نقش اصلی پارک وی به فریدون جیرانی پاسخ منفی داد 92- پیش تر به مسعود آب پرور برای حضور در قتل آنلاین هم جواب منفی داده بود 93- شماره موبایلش را هرگز تغییر نداده است94- کوتاهی و بلندی نقش چندان برایش اهمیتی ندارد 95- پخش سربال یک مشت پر عقاب با بازی او اویل سال آینده آغاز می شود 96- درونگرا 97- عضو هیچ باند بازیگری یی نیست 98 - در جشن خانه سینما و مراسم دنیای تصویر برای کافه ستاره جابزه گرفته است 99- اهل جر و بحث با کارگردان ها 100- اعتقاد دارد همبازی شدن با نا بازیگرها ترسناک تر از رو به رو شدن با بازیگر های حرفه ای در فیلم هاست
استخوان بندی این اطلاعات مربوط به مصاحبه حامد با همین مجله در دی ماه 83 هست . خودم قسمتهایی از مصاحبه که تو این نکته ها نبود و بهش اضافه کردم تا تکمیل شه :
اولین نمایش حرفه ای من معرکه در معرکه بود که توسط حسن میر باقری کارگردانی شد و در رشت و انزلی و چند شهر شمالی دیگر اجرا شد و با استقبال خوبی همراه نبود . البته کیفیت این نمایش در سطح بالایی بود
_ بازی در صبح طلوع می کند و اتوبوسی به نام هوس مرا قوی تر کرد باید بگویم که پله های ترقی را پیش آقای سمندریان آموختم
_ سینمای مورد علاقه من سینمای تخمه شکن و هیجان و لذت بردن است . سینمایی مه تماشاگر عام را از گرفتاری هایش خلاص کند و وقتی اعضای خانواده به سینما می روند از دیدن فیلم لذت ببرند و یک محبوب را در ذهن خود شکل بدهند . حالا فرقی نمی کند این نوع سینما از موسیقی آبگوشت و دعوا بهره بگیرد یا روش های دیگری را برای لذت آفرینی در مخاطبش داشته باشد
_ آقای فرهاد شریفی مرا پیش هادی مرزبان بردند و 10 روز در تهران ماندم . آن سالها معلمی داشتیم به اسم رضا مقصودی که به من گفت : اگر اینجوری ادامه بدهی به هیچ جایی نمی رسی اگر واقعا تئاتر را دوست داری دیپلکت را بگیر و بعد هم تحصیلات آکادمیک داشته باش .
_ به نظر من نوشتن ناب ترین هنری است که وجود دارد . زمانی نامه نگاری زیبا ترین نشانه عشق بود اما حالا در جامعه ما ارزشها عوض شده اند . حالا ارزشهای انسانی توسط کسانی به مسخره گرفته می شوند که خودشان مسخره هستند ! مثلا در گفتارهای عادیشان حرف " ر " را تلفظ نمی کنند تا بگویند آدم سطح بالایی هستند ! انگار سالهای سال در ایران نبودند و فارسی حرف زدن را هم بلد نیستند !
_ این همه درس خواندم که لااقل تماشاگری حرفه ای باشم . سینمای ایران زمانی پر از روح و انرژی و دل بود . سینمای فارسی گرچه آبگوشتی بود اما انرژی داشت . باید قبول کنیم که تماشاگر ما از سینمای تئوریزه لذت نمی برد و متاسفم بگویم که روح سینمای ما رفته است .
_ سهراب شهید ثالث و خسرو سینایی دو کارگردان روشنفکر سینمای ایران به تماشای فیلم سلطان قلبها می روند تا به تصور خودشان به این فیلم بخندند اما خسرو سینایی در خاطرات خود چنین نقل می کند که بعد از گذشت دقایقی چنان تحت تاثیر فیلم قرار گرفته که گریه کرده است / به نظر من باید یرای این نوع سینما احترام قائل شویم .
_ در این چند ساله فیلمی که از نظر من هم تماشاگر عام و هم مخاطب خاص را راضی کرده " زیر پوست شهر " بوده است . بازیهای هنرپیشگان این فیلم فوق العاده بود و موقعیت های دراماتیک آن هم حرف نداشت . مثلا آن سکانسی که که طوبی ( گلاب آدینه ) بعد از آنکه دخترش را در کلانتری کتک می زند به او در اتوبوس میوه می دهد .
_ گرچه خودم سالهای سال تحصیل کرده ام اما از حضور بازیگرانی که بدون دانش بازیگری هنرپیشه شده اند اصلا ناراحت نیستم چون معتقدم هیچ کسی جای دیگری را تنگ نمی کند . در همه جای دنیا قهرمان باید زیبا و جذاب باشد تا چرخ اقتصاد سینما به حرکت در بیاید .